سفر مستقل

صندلی کناری در هواپیما یک روحانی بود که یکدست سفید بود تا بندر حسابی خنداندمش. از ماجرای های مختلف و شبنامه ها برایش می گفتم از تجمع ها و از کتک خوردن هایمان از کردان و کارهایمان او هم مرتب می خندید در نظرم او جز یک روحانی معمولی چیز دیگری نبود او هم هیچ به رویم نمی آورد و همچنان می خندید. بحث بر سر دولت شد و دفاع رهبری از دولت و در مقابل گاف های احمدی نژاد و در همین حال او گفت: آقا از کاندیداتوری احمدی نژاد که دفاع نمی کنند ایشان می فرمایند کسی دولت را تضعیف نکند.از مشایی گفتم و اعتقادات واهی اش خندید و گفت گمانم آنچه می گویید صحت دارد و همین طور است و نفوذ بیش از اندازه اش بر احمدی نژاد مایه نگرانی ماست.
ضمن اینکه به گارد گرفتن هاشمی در خصوص نشریه شهروند و شعار پوچ و واهی او در خصوص علاقه اش به رهبری! در دانشگاه شریف تنها سکوت پیشه کرده بود و جوابی نمی داد و تنها می خندید آخر گفت: باید در نقد هاشمی مراقبت کرد چرا که او از سوی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در مجمع گمارده شده و عدم تیز بینی در نقد او ممکن است موجبات ایراد خدشه از سوی نامردمان و دشمنان را به رهبری هم فراهم آورد و بدانید که عده ای همیشه به دنبال خلط قضیه هستند حواستان به آقا باشد.
از تنهایی رهبری گفتم.گفت: تا آقای مکارم و صافی و دیگران هستند نگران نباشید.
کلی نصیحتم کرد و برام از خدا گفت.
از هواپیما که خواستیم پیاده بشیم ساکشو گرفتمو براش آوردم وقتی رسیدیم از بچه ها پرسیدم این حاج آقا کیه؟
علیرضا گفت:آیت الله نعیم آبادی امام جمعه بندرعباس و عضو خبرگان رهبری و عضو هیئت امنای دانشگاه ما و علوم پزشکی و دوره ای هم نماینده آقا در دانشگاه بوده.
پیش خودم گفتم شاید او هم از ۵۲ نفر امضا کننده نامه خبرگانی ها به احمدی نژاد بوده چرا که در جواب سوالم راجع به حرف های آیت الله حائری شیرازی گفت: ایشان از طرفداران دولت هستند.
حاجی بغلم کرد و در گوشم گفت:مومن باید عزیز باشد و عزت تنها زمانی می آید که انسان استقلال داشته باشد و شما هم سعی کنید همیشه مستقل باشید و بمانید.
